رباعی شمارهٔ ۴۳


او بر دل تو همه دری بگشاده است

در گوشهٔ دل گنج خوشی بنهاده است

در بندگیش ز عالم آزاد شدیم

مقبول غلامی که چنین آزاد است

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم