رباعی شمارهٔ ۲۳۰


رفتم به خرابات و خراب افتادم

توبه بشکستم به شراب افتادم

راهی بردم به چشمهٔ آب حیات

تشنه بودم روان در آب افتادم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم