رباعی شمارهٔ ۲۴۴
زان باده نخورده ام که هشیار شوم
آن مست نیم که باز بیدار شوم
یک جام تجلّی بلای تو بَسَم
تا از عدم و وجود بیدار شوم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم