رباعی شمارهٔ ۲۸
زین سردی دی که آب و آتش یخ بست
در بستن یخ جوهر الماس شکست
زان گونه مسامات هوا بسته که تیر
یابد ز کمان گشاد و نتواند جست
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم