رباعی شمارهٔ ۲۹
باز آ که فراق جان گداز آمده است
اندیشهٔ مردنم فراز آمده است
باز آ که ز ناچشیده داروی وصال
دردی که نرفته بود باز آمده است
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم