رباعی شمارهٔ ۴۸


عرفی دل ما تا به در عشق گریخت

خون گله با شراب نسیان آمیخت

این خون نه به تیغ آشنا شد نه به خاک

این گل نشکفت، از نفس باد بریخت

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم