رباعی شمارهٔ ۹۰
در سردی یخ بند که لرزد خورشید
خون بسته شود چون بقم در رگ بید
گل دسته ای از دود شرر بسته شود
کاندر کف روزگار ماند جاوید
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم