شبانه


به محمود کیانوش

شب تار

شب بیدار

شب سرشار است.

زیباتر شبی برای مردن.

بدون متن

آسمان را بگو از الماسِ ستارگانش خنجری به من دهد.

بدون متن

بدون متن

شب

سراسرِ شب

یکسر

از حماسه‌ی دریای بهانه‌جو بی‌خواب مانده است.

بدون متن

دریای خالی

دریای بی‌نوا...

بدون متن

بدون متن

جنگلِ سالخورده به‌سنگینی نفسی کشید و جنبشی کرد

و مرغی که از کرانه‌ی ماسه‌پوشیده پَرکشیده‌بود

غریوکشان

به تالابِ تیره‌گون

درنشست.

بدون متن

تالابِ تاریک

سبک از خواب برآمد

و با لالای بی‌سکونِ دریای بیهوده

باز

به خوابی بی‌رؤیا

فروشد...

بدون متن

بدون متن

جنگل با ناله و حماسه بیگانه است

و زخمِ تبر را با لعابِ سبزِ خزه

فرومی‌پوشد.

بدون متن

حماسه‌ی دریا

از وحشتِ سکون و سکوت است.

بدون متن

بدون متن

شب تار است

شب بیمار است

از غریوِ دریای وحشت‌زده بیدار است

شب از سایه‌ها و غریوِ دریا سرشار است

بدون متن

زیباتر شبی برای دوست‌داشتن.

بدون متن

با چشمانِ تو مرا به الماسِ ستاره‌ها نیازی نیست.

با آسمان

بگو.

۱۳۳۷/۴/۱۷

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم