من مرگ را...
اینک موجِ سنگینگذرِ زمان است که در من میگذرد.
اینک موجِ سنگینگذرِ زمان است که چون جوبارِ آهن در من میگذرد.
اینک موجِ سنگینگذرِ زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ در من میگذرد.
بدون متن
□
بدون متن
در گذرگاهِ نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.
بدون متن
نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من،
فواره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من.
بدون متن
در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.
بدون متن
□
بدون متن
من برگ را سرودی کردم
سرسبزتر ز بیشه
بدون متن
من موج را سرودی کردم
پُرنبضتر ز انسان
بدون متن
من عشق را سرودی کردم
پُرطبلتر ز مرگ
بدون متن
سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم
بدون متن
پُرتپشتر از دلِ دریا
من موج را سرودی کردم
بدون متن
پُرطبلتر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.
بدون متن
آذرِ ۱۳۴۰
بدون متن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم