تعویذ


به چرک می‌نشیند

خنده

به نوارِ زخم‌بندی‌اش ار

ببندی.

بدون متن

رهایش کن

رهایش کن

اگر چند

قیلوله‌ی دیو

آشفته می‌شود.

بدون متن

بدون متن

چمن است این

چمن است

با لکه‌های آتش‌خونِ گُل

بگو چمن است این، تیماجِ سبزِ میرِ غضب نیست

حتا اگر

دیری‌ست

تا بهار

بر این مَسلخ

برنگذشته باشد.

بدون متن

بدون متن

تا خنده‌ی مجروحت به چرک اندر ننشیند

رهایش کن

چون ما

رهایش کن!

بدون متن

۲۶ تیرِ ۱۳۵۱

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم