درآمیختن


مجال

بی‌رحمانه اندک بود و

واقعه

سخت

نامنتظر.

بدون متن

از بهار

حظِّ تماشایی نچشیدیم،

که قفس

باغ را پژمرده می‌کند.

بدون متن

بدون متن

از آفتاب و نفس

چنان بریده خواهم شد

که لب از بوسه‌ی ناسیراب.

برهنه

بگو برهنه به خاکم کنند

سراپا برهنه

بدانگونه که عشق را نماز می‌بریم، ــ

که بی‌شایبه‌ی حجابی

با خاک

عاشقانه

درآمیختن می‌خواهم.

بدون متن

دی‌ماه ۱۳۵۱

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم