شکاف


در اعدامِ خسرو گلسرخی

بدون متن

زاده شدن

بر نیزه‌ی تاریک

همچون میلادِ گشاده‌ی زخمی.

بدون متن

سِفْرِ یگانه‌ی فرصت را

سراسر

در سلسله پیمودن.

بر شعله‌ی خویش

سوختن

تا جرقّه‌ی واپسین،

بر شعله‌ی حُرمتی

که در خاکِ راهش

یافته‌اند

بردگان

این‌چنین.

بدون متن

اینچنین سُرخ و لوند

بر خاربوته‌ی خون

شکفتن

وینچنین گردن‌فراز

بر تازیانه‌زارِ تحقیر

گذشتن

و راه را تا غایتِ نفرت

بریدن. ــ

بدون متن

آه، از که سخن می‌گویم؟

ما بی‌چرازندگانیم

آنان به چِرامرگِ خود آگاهانند.

بدون متن

۱۳۵۴

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم