باران


تارهای بی‌کوک و

کمانِ بادِ ولنگار

بدون متن

باران را

گو بی‌آهنگ ببار!

بدون متن

غبارآلوده، از جهان

تصویری باژگونه در آبگینه‌ی بی‌قرار

بدون متن

باران را

گو بی‌مقصود ببار!

بدون متن

لبخندِ بی‌صدای صد هزار حباب

در فرار

بدون متن

باران را

گو به ریشخند ببار!

بدون متن

بدون متن

چون تارها کشیده و کمانکشِ باد آزموده‌تر شود

و نجوای بی‌کوک به ملال انجامد،

باران را رها کن و

خاک را بگذار

تا با همه گلویش

سبز بخواند

بدون متن

باران را اکنون

گو بازیگوشانه ببار!

بدون متن

۲۶ دیِ ۱۳۵۵

رم

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم