هجرانی


غم

اینجا نه

که آنجاست

دل

امّا

در سرمای این سیاه‌خانه می‌تپد.

بدون متن

در این غُربتِ ناشاد

یأسی‌ست اشتیاق

که در فراسوهای طاقت می‌گذرد.

بدون متن

بادامِ بی‌مغزی می‌شکنیم

یادِ دیاران را

و تلخای دوزخ

در هر رگِمان می‌گذرد.

بدون متن

دیِ ۱۳۵۷

لندن

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم