ترانه‌ی همسفران


سرِ دوراهی

یه قلعه بود

یه خشت از مهتاب و

یه خشت از سنگ

بدون متن

سرِ دوراهی

یه قلعه بود

یه خشت از شادی و

یه خشت از جنگ

بدون متن

بدون متن

سرِ دوراهی

یه قلعه بود

دو خشت از اشک و

دو خشت از خنده

بدون متن

سرِ دوراهی

یه قلعه بود

سه خشت از شغال و

یه خشت از پرنده.

بدون متن

۱۳۵۹

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم