روزنامه‌ی انقلابی


هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد

مرگ برابرِ من نشسته بود

ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ

و نمونه‌های چاپخانه را اصلاح می‌کرد.

بدون متن

از خاطرم گذشت که: «چرا برنمی‌خیزد پس؟

مگر نه قرار است

که خون بیاید و

چرخِ چاپ را

بگرداند؟

بدون متن

۱۳۶۰

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم