جخ امروز از مادر نزاده‌ام...


جخ امروز

از مادر نزاده‌ام

نه

عمرِ جهان بر من گذشته است.

بدون متن

نزدیک‌ترین خاطره‌ام خاطره‌ی قرن‌هاست.

بارها به خونِمان کشیدند

به یاد آر،

و تنها دست‌آوردِ کشتار

نان‌پاره‌ی بی‌قاتقِ سفره‌ی بی‌برکتِ ما بود.

بدون متن

اعراب فریبم دادند

بُرجِ موریانه را به دستانِ پُرپینه‌ی خویش بر ایشان در گشودم،

مرا و همگان را بر نطعِ سیاه نشاندند و

گردن زدند.

بدون متن

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم

که رافضی‌ام دانستند.

نماز گزاردم و قتلِ عام شدم

که قِرمَطی‌ام دانستند.

آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و

این

کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!

بدون متن

به یاد آر

که تنها دست‌آوردِ کشتار

جُل‌پاره‌ی بی‌قدرِ عورتِ ما بود.

بدون متن

خوش‌بینیِ‌ برادرت تُرکان را آواز داد

تو را و مرا گردن زدند.

سفاهتِ من چنگیزیان را آواز داد

تو را و همگان را گردن زدند.

یوغِ ورزاو بر گردنِمان نهادند.

گاوآهن بر ما بستند

بر گُرده‌مان نشستند

و گورستانی چندان بی‌مرز شیار کردند

که بازماندگان را

هنوز از چشم

خونابه روان است.

بدون متن

کوچِ غریب را به یاد آر

از غُربتی به غُربتِ دیگر،

تا جُستجوی ایمان

تنها فضیلتِ ما باشد.

بدون متن

به یاد آر:

تاریخِ ما بی‌قراری بود

نه باوری

نه وطنی.

بدون متن

بدون متن

نه،

جخ امروز

از مادر

نزاده‌ام.

بدون متن

۱۳۶۳

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم