دست زی دست نمی‌رسد


دست زی دست نمی‌رسد

که سدِّ سفاهتی سیمانی در میان است:

بدون متن

«ما» در ذهنت می‌گذرد «آن‌ها» بر زبانت

نگران و ترس‌ْمُرده

چون دهن بگشایی!

بدون متن

کابوست آشفته‌تر باد!

باشد که چو از خواب برآیی

تعبیرش را تدبیری کنی.

بدون متن

۱۱ خردادِ ۱۳۶۳

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم