شبانه
به فریادی خراشنده
بر بامِ ظلمتِ بیمار
کودکی
تکبیر میگوید
بدون متن
گرسنهروسبییی
میگرید
بدون متن
آلودهدامنی
از پیروزیِ بردگانِ دلیر
سخن میگوید.
بدون متن
□
بدون متن
لُجِّهی قطران و قیر
بیکرانه نیست
سنگینگذر است.
روز اما پایدار نمانَد نیز
که خورشید
چراغِ گذرگاهِ ظلماتی دیگر است:
بر بامِ ظلمتِ بیمار
آن که کسوف را تکبیر میکشد
نوزادی بیسر است.
بدون متن
و زمزمهی ما
هرگز آخرین سرود نیست
هر چند بارها
دعای پیش از مرگ بوده است.
بدون متن
۸ مهرِ ۱۳۶۳
بدون متن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم