آن روز در اين وادی...


به یادِ زنده‌ی جاودان مرتضا کیوان

بدون متن

آن روز در این وادی پاتاوه گشادیم

که مرده‌یی اینجا در خاک نهادیم.

بدون متن

بدون متن

چراغش به پُفی مُرد و

ظلمت به جانش درنشست

اما

چشم‌اندازِ جهان

همچنان شناور ماند

در روزِ جهان.

بدون متن

مُردِ‌گان

در شبِ خویش

از مشاهده بی‌بهره می‌مانند

اما بندِ نافِ پیوند

هم از آن‌دست

به جای است. ــ

یکی واگَرد و به دیروز نگاهی کن:

آن سوی فرداها بود که جهان به آینده پا نهاد.

بدون متن

۷ فروردینِ ۱۳۷۲

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم