قناری گفت...


به هوشنگ گلشیری

بدون متن

قناری گفت: ــ کُره‌ی ما

کُره‌ی قفس‌ها با میله‌های زرین و چینه‌دانِ چینی.

بدون متن

بدون متن

ماهی‌ سُرخِ سفره‌ی هفت‌سین‌اش به محیطی تعبیر کرد

که هر بهار

متبلور می‌شود.

بدون متن

کرکس گفت: ــ سیاره‌ی من

سیاره‌ی بی‌همتایی که در آن

مرگ

مائده می‌آفریند.

بدون متن

کوسه گفت: ــ زمین

سفره‌ی برکت‌خیزِ اقیانوس‌ها.

بدون متن

انسان سخنی نگفت

تنها او بود که جامه به تن داشت

و آستینش از اشک تَر بود.

بدون متن

۱۳۷۳

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم