یکی کودک بودن...
به ایسای شاعر
یکی کودک بودن
آه!
یکی کودک بودن در لحظهی غرشِ آن توپِ آشتی
و گردشِ مبهوتِ سیبِ سُرخ
بر آیینه.
بدون متن
یکی کودک بودن
در این روزِ دبستانِ بسته
و خِشخشِ نخستین برفِ سنگینبار
بر آدمکِ سردِ باغچه.
بدون متن
□
بدون متن
در این روزِ بیامتیاز
تنها
مگر
یکی کودک بودن.
بدون متن
۲۶ فروردینِ ۱۳۷۳
بدون متن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم