سراسرِ روز


سراسرِ روز

پیرزنانی آراسته

آسان‌گیر و مهربان و خندان از برابرِ خوابگاهِ من گذشتند.

بدون متن

نیم‌شب پلنگکِ پُرهیاهوی قاشقکی برخاست

از خیالم گذشت که پیرزنان باید به پایکوبی برخاسته باشند.

بدون متن

سحرگاهان پرستار گفت بیمارِ اتاقِ مجاور مُرده است.

بدون متن

پاریس، بیمارستانِ لاری بوآزیه

۱۳۵۲

بدون متن

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم