ما فریاد میزدیم...
ما فریاد میزدیم: «چراغ! چراغ!»
و ایشان درنمییافتند.
بدون متن
سیاهی چشمِشان
سپیدی کدری بود اسفنجوار
شکافته
لایهبر لایهبر
شباهت برده از جسمیّتِ مغزشان.
بدون متن
گناهیشان نبود:
از جَنَمی دیگر بودند.
بدون متن
۲۱ خردادِ ۱۳۶۷
بدون متن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم