رباعی شمارۀ ۱۱۱


ترکم چو کمان کشید کردم نگهش

دیدم مه و عقربی به زیر کلهش

مه بود رخش عقرب زلف سیهش

وز عقرب در قوس همی رفت مهش

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم