رباعی شمارۀ ۱۲۴


رفت آن که سری پر از خمارش دارم

چون جان دارم گهی که خوارش دارم

بر آمدنش چنان امیدم یارست

گوئی که هنوز در کنارش دارم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم