گزار


باز آمدم از چشمه خواب ، کوزه تر در دستم.

مرغانی می خواندند. نیلوفر وا می شد. کوزه تر بشکستم،

در بستم

و در ایوان تماشای تو بنشستم.

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم