رباعی شمارۀ ۱۸۹


ای بت به سر مسیح اگر ترسایی

خواهم که به نزد ما تو بی‌ترس آیی

گه چشم ترم به آستین خشک کنی

گه بر لب خشک من لب تر سایی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم