تنهایی ِ ماه


در تمام طول تاریکی

سیرسیرکها فریاد زدند :

( ماه ، ای ماه بزرگ ... )

بدون متن

در تمام طول تاریکی

شاخه ها با آن دستان دراز

که از آنها آهی شهوتناک

سوی بالا می رفت

و نسیم تسلیم

به فرامین خدایانی نشناخته و مرموز

و هزاران نَفَس پنهان ، در زندگی ِ مخفی خاک

و در آن دایرهٔ سیار نورانی ، شبتاب

دقدقه در سقف چوبین

لیلی در پرده

غوکها در مرداب

همه با هم‌ ، همه با هم یکریز

تا سپیده دم فریاد زدند :

( ماه ، ای ماه بزرگ ... )

بدون متن

در تمام طول تاریکی

ماه در مهتابی شعله کشید

ماه

دل تنهای شب خود بود

داشت در بغض طلایی رنگش می ترکید

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم