جرقه


به چشمان سیاه و روی شاداب و صفای دل

گل باغ شب و دریا و مهتاب است پنداری

درین تاریک شب، با این خمار و خسته جانی‌ها

خوشید نقش او در چشم من، خواب است پنداری

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم