رباعی شمارهٔ ۱۸۰


ای تو به مجردی نرفته گامی

چه‌ات زهرهٔ آن بود که جویی کامی

تو درد فراق نیمه شب برده نه‌ای

در صحبت او کجا رسی تا خامی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم