شمارهٔ ۱۷۸ - تغزل
جوشن پوشی ز مشک بر مه روشن
بر مه روشن همی که پوشد جوشن
نی نی روی توگلشن است و دو زلفت
سنبل تازهاست بردو گوشهءگلشن
سوسن داری شکفته بر سر نسرین
نسرین داری نهفته در بن سوسن
هرکه بناگوش و طرهٔ تو بکاوید
لاله به خروار برد ومشک به خرمن
آنچه به من کرد طرهٔ تو، نکرده است
با جگر اشکبوس، تیر تهمتن
تاکه شود فتنهٔ دو چشمت افزون
زلف تو هردم زند بر آتش دامن
هیچ نکردم ز جان دربغ، من از تو
نیز ز بوسه مکن دربغ تو از من
بوسه زنمبرلب تو زآنکه لبتو
خواند هردم مدیح حجت ذوالمن
شاه ملوک زمانه مهدی منصور
حجت غایب خدایگان مهیمن
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم