شمارهٔ ۸۱ - لطیفه


مثقلی با من ز روی طنز گفت

صحبت از فضلت به کشور می‌رود

گر ترا دستی است درعلم سیر

کشف این رمزت میسر می‌رود

این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام

کز خیالش عقلم از سر می‌رود

گفتم اندر بی‌ثباتی‌های دهر

زبن اشارت‌ها مکرر می‌رود

یعنی این دنیاست روی شاخ گاو

پشت کردی‌، تا به آخر می‌رود

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم