دست ها و دست ها
به دستهای او نگاه میکنم
که میتواند از زمین
هزار ریشهٔ گیاه هرزه را برآورد
و میتواند از فضا
هزارها ستاره را به زیر پر درآورد
بدون متن
به دستهای خود نگاه میکنم
که از سپیده تا غروب
هزار کاغذ سپیده را سیاه میکند
هزار لحظهٔ عزیز را تباه میکند
مرا فریب میدهد
تو را فریب میدهد
گناه میکند
چرا سپید را سیاه میکند؟
چرا گناه میکند؟!
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم