توضیحات


۹ ــ از دیار آتشی ــ ۱۳۷۱

.

نقش: http://afasoft.ir/post/۲۴

پنجره

یک آسمان پرنده

با زبان اشک، اینک ...

دوستی: http://afasoft.ir/post/۵۴

گرگ: http://afasoft.ir/post/۱۳ ــ . سگی بگذار، ما هم مردمانیم ...، مولانا جلال الدین بلخی ... قصابی گوسپند خبه شده را نذر خانقاه کرده بود ، درویشان چند روز بود چیزی بکار نبرده بودند ، گرسنگی غالب بود چون بر سر سفره نشستند ابوسعید ، گفت : دست ازین طعام بِدارید ، که مردار است! ... قصاب به پای شیخ افتاد و پوزش ها خواست مریدان شیخ را گفتند : از کجا دانستی که مردار است ؟ ابوسعید گفت : سگ نفس عظیم رغبت می کرد ، ... "خلاصه شده از اسرار التوحید"

یوسف

دست هامان نرسیده ست به هم...: http://afasoft.ir/post/۳۵

با عشق

.

afasoft.ir

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم