باغ در پنجره


چه غم که در دل این برج‌های سیمانی

ز باغ و باغچه دورم، در این اتاق صبور

همین درخت پر از برگ سبز تازه و نغز

که قاب پنجره‌ام را تمام پوشانده است

به چشم من باغی است.

بدون متن

وگر هزار درخت

بر آن بیفزایند

جمال پنجرة من نمی کند تغییر

که بسته راز تسلای من به صحبت پیر

بدون متن

ــ «چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند

گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر»

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم