خواب


با گریه می نویسم

از خواب

با گریه پا شدم

دستم هنوز

در گردن ِ بلند ِ تو

آویخته ست

و عطر ِ گیسوان ِ سیاه ِ تو

با لبم

آمیخته است

دیدار شد میسر و ...

با گریه پا شدم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم