سفرکرده


دیگر در انتظار که باشم ؟

زیرا مرا هوای کسی نیست

روزی گرم هزار هوس بود

امروز ،‌ دیگرم هوسی نیست

بدون متن

زندان من که زندگیم بود

دیوارهای سخت و سیه داشت

جان مرا به خیره تبه کرد

عمر مرا به هرزه تبه داشت

بدون متن

در من سرود گمشده ای بود

کان را کسی نخواند و نپرداخت

هرگز مرا چنان که منستم

یک آفریده زین همه نشناخت

بدون متن

بس درد داشتم که بگویم

اما دلم نگفت و نهان کرد

بیهوده بود هر چه سرودم

با این سروده ها چه توان کرد ؟

بدون متن

دردا که کس نگفت و نپرسید

کاخر چه بود و چیست گناهم

گر سرنوشت من همه این بود

نفرین به سرنوشت سیاهم

بدون متن

ای مرگ ، ای سپیده دم دور

براین شب ، سیاه فروتاب

تنها در انتظار تو هستم

بشتاب ، ای نیامده ، بشتاب

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم