ملال


جهانا ! فسون تو ام بی اثر شد

نگیرد مرا جذبه ی مهر و ماهت

نه آن زعفرانی فروغ غروبت

نه آن لعلگون پرتو صبحگاهت

بدون متن

جهانا !‌ ملال از تو دارم

ملالی که آغاز و پایان ندارد

ملالی که سامان نگیرد

ملالی که درمان ندارد

بدون متن

تو زین پیش ، زیباتر از حال بودی

دریغا که امروز ، دیگر نه آنی

مرا پیر کردی و خود پیر گشتی

جهانا ! تو قدر جوانی چه دانی ؟

بدون متن

مرا روزها مرد و امید ها مرد

ترا آسمان ها نوید سفر داد

همه گشتی و گشتی و باز گشتی

سپس آسمانت فریبی دگر داد

بدون متن

من اینک نه آنم که بودم

تو اینک نه آنی که بودی

تو با رنج خود ، کاستی از نشاطم

بر اندوه بی انتهایم ،‌ بر عذابم فزودی

بدون متن

جهانا !‌ ملال از تو دارم

ملالی که پایان ندارد

ملالی که سامان نگیرد

ملالی که درمان ندارد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم