شامگاه


شمشیر تیز باد

چون سینه ی برآمده ی آب را شکافت

از آن شکاف ، ماهی خونین آفتاب

چون قلب گرم دریا بر ساحل اوفتاد

دریای پیر ، کف به لب آورد و ناله کرد

شب ، ناله را شنید و به بالین او شتافت

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم