کینه ها


ای که با مردن من زنده شدی

چه ازین زنده شدن حاصل تست ؟

کینه ی تلخ مرا کم مشمار

که به خونخواهی من قاتل تست

بدون متن

تا به دندان بکند ریشه ی تو

می تپد در رگ من ، کینه ی من

گور عشق من اگر سینه ی تست

گور عشق تو شود سینه ی من

بدون متن

تب تندی که مرا تشنه گداخت

عشق من بود و مرا دشمن بود

در تو بیمایه اگر درنگرفت

چه کنم ، قلب تو از آهن بود

بدون متن

کاش از سینه ی خود می کندم

این نهالی که به خون پروردم

کاش چون مکر ترا می دیدم

از تو و عشق تو بس می کردم

بدون متن

دل تو مرده صفت خاموش است

دل من پر تپش از سوداهاست

چه توان کرد که خشکی ، خشکی است

چه توان گفت که دریا ، دریاست

بدون متن

هان مپندار ، مپندار ای زن

که چنین زود دل از من کندی

تو به هر کجا که روی ، تنهایی

تو به هر جا که روی ، پابندی

بدون متن

من ترا باز به خود خواهم خواند

من ترا از تو رها خواهم کرد

تا کنارم بنشینی همه عمر

بندت از بند جدا خواهم کرد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم