شطح اول


با همین واژه هایی که هرگز

دعوی سحر و اعجازشان نیست

مثل سار و قناری و قمری

که اگر چند پیغمبران اند

ایه ای غیر آوازشان نیست

بر من این لحظه وحی آمد از صبح

کان که بودی تو در انتظارش

جز تو خود هیچ کس نیست باری

دیگران گر ندانند این را

بی گمان دیده ی بازشان نیست

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم