مزمور دوم
از همدان تاصلیب
راه تو چون بود ؟
مرکب معراج مرد
جوشش خون بود
نامه ی شکوی که زی دیار نوشتی
بر قلم ایا چه می گذشت که هر سطر
صاعقه ی سبز آسمان جنون بود ؟
من نه به خود رفتم آن طریق که عشقم
از همدان تا صلیب راهنمون بود
بدون متن
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم