به یک تصویر


دیدمت میان رشته های آهنین

دست بسته

در میان شحنه ها

در نگاه خویشتن

شطی از نجابت و پیام داشتی

آه

وقتی از بلند اضطراب

تیشه را به ریشه می زدی

قلب تو چگونه می تپید ؟

ای صفیر آن سپیده ی تو

خوش ترین سرود قرن

شعر راستین روزگار

وقتی از بلند اضطراب

مرگ ناگزیر را نشانه می شدی

وز صفیر آن سپیده دم

جاودانه می شدی

شاعران سبک موریانه جملگی

با : بنفشه رستن از زمین

به طرف جویبار ها

با : گسسته حور عین

ز زلف خویش تارها

در خیال خویش

جاودانه می شدند

آنچه در تو بود

گر شهامت و اگر جنون

با صفیر آن سپیده

خوش ترین چکامه های قرن را

سرود

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم