زخمی


هر کوی و برزنی را

می جویند

هر مرد و هر زنی را

می بویند

بشنو

این زوزه ی سگان شکاری ست

در جست و جویش کنون

و خاک

خاک تشنه

و قطره های خون

آن گرگ تیر خورده ی آزاد

در شهر شهرها

امشب کجا پناهی خواهد یافت

یا در خروش خشم گلوله

کی سوی بیشه راهی خواهد یافت

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم