گلهای نگاه


ای سلسله ی شوق تو بر پای نگاهم

سرشار تمنای تو مینای نگاهم

روی تو ز یک جلوه ی آن حسن خداداد

صد رنگ گل آورده به صحرای نگاهم

تو لحظه ی سرشار بهاری که شکفته ست

در باغ تماشای تو گل های نگاهم

بی روی تو چون ساغر بشکسته تراود

موج غم و حسرت ز سراپای نگاهم

تا چند تغافل کنی ای چشم فسون کار

زین راز که خفته ست به دنیای نگاهم

سرگشته دود موج نگاهم ز پی تو

ای گوهر یکدانه دریای نگاهم

خوش می رود از شوق تو با قافله ی اشک

این رهسپر بادیه پیمای نگاهم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم