تشویش


سنگین نشسته برف

غمگین نشسته شب

اندوه من به دل

تشویش من به لب

آتش اگربمیرد

آتش اگر که سایه به صحرا نیفکند

در راه گرگ ها به قافله ها می زنند باز

سیمای بی نوایی و بی برگ باغ ها

بانگ کلاغ ها

بدون متن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم