رقص کهکشان


رقص کهکشان دیدم در حوالی ماهت

سر به سجده آتش را در قیام درگاهت

بنده وار درگاهت عاشق خراباتی

تا بنوشد او ساغر از کرامت شاهت

طعنه می زند مریم بر صلیب لامذهب

چون مسیح ما دارد سجده بر سر راهت

جان به وعده می داری منتظر که برگردی

ناشکیب جان بودم انتظار جانکاهت

نیزۀ دعا دارم طعنه حسودان را

می پرم سپند آسا در هجوم بدخواهت

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم