چرا نمی گذرد ...


چرا نمی گذرد نازنین زمان بی تو

شکسته چرخ فلک هم در آسمان بی تو ؟

نه دیگر از دل خود انتظار دارم من

به انتظار چه باشد چو دیگران بی تو

بهار با تو برایم همیشگی می شد

خزیده در همه باغها خزان بی تو

ببین که گریۀ من از غمت روانی شد

که ذوب می کند آری تن و روان بی تو

دلم به کاه و فراقت به کوه می ماند

نگاه کن که شده کوه کهکشان بی تو

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم