تب هاشور


آخر چقدر از دل من دور می شوی

بیچاره می شود و تو مسرور می شوی

اینگونه نیست ای بت من رسم سوختن

دل دود می شود و تو چون نور می شوی

من می روم ز خاطر حتی خودم شبی

اما تو مثل شایعه ، مشهور می شوی

یک صفحه ام تمام پر از متن بی غلط

بر جان واژه ها تب هاشور می شوی

چشم انتظار دیدن تو در پل صراط

محشر شود شبی که تو محشور می شوی

ای دل به چوب تاک تو را چوب می زنم

آنشب که نشئۀ می انگور می شود

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم